وبلاگ شخصی محمد ظهراوی
- اَلاَقدَمُ فَالاَقدَم / هرکه زودتر آمده است، مقدم تر است.
- آلأقرَبُ یَمنَعُ الأبعَد / نزدیکان سزاوارتر از غریبان هستند.
- الإنسانُ مَحَلُّ السّهو وَ النِّسیان / انسان جایگاه خطا و فراموشی است.
- الحَرَکَةُ بَرَکَةٌ / حرکت، برکت است.
- الحقُ مُرٌّ / حق تلخ است.
- الخائنُ خائفٌ / خیانتکار، ترسو است.
- الدِّراهِمُ مَراهِمٌ / پول، مرهم است.
- السُّکوتُ اَخو الرِّضا / سکوت، برادر رضایت است.
- الطَّبعُ اغلَبُ / سرشت، (بر تربیت) غالب است.
- العادَةُ طَبیعَةٌ ثانیةٌ / عادت طبیعت دوم هر انسان است.
- العَیانُ لایَحتاجُ إلی البَیان / چیز آشکار نیاز به توضیح ندارد.
- القَرنَبی فی عَین اُمِّها حَسَنةٌ / سوسک در چشم مادرش زیباست.
- المَرءُ بخَلیله / انسان به دوستش شناخته می شود.
- النّاسُ اُمَّةٌ واحِدَة / مردم همه یک امت هستند.
- النِظافَةُ مِنَ الایمانِ / نظافت قسمتی از ایمان است.
- الوَحدَةُ خَیرٌ مِن جَلیس السّوء / تنهایی بهتر از هم نشینی با نابکار است.
- الوَطنُ، الاُمُّ الثّانی / وطن، مادر دوم است.
- أدَبُ المَرءِ خَیرٌ مِن ذَهَبِه / ادب مرد بهتر از ثروت اوست.
- أنَا الغَریقُ فَما خَوفی مِن البَلَل / غرق شده از توفان نمی ترسد.
- إرقَ عَلَی ظَلعِکَ / به اندازه توان خود بار بردار.
- إنَّ بَعدَ العُسرِ یُسرًا / قطعًا بعد از سختی، گشایشی هست.
- إن لَم تَغلَب فَاخلُب / اگر زورت نرسید، نیرنگ بزن.
- إیّاکَ وَاسمَعی یا جارَة / با تو هستم اما ای همسایه تو بشنو.
- بَطنی عَطِّرنی وَ سائر یذَری / شکمم را عطر بزن و سایر اندامم را رها کن.
- بُعدُ الدّار کَبُعدُ النَّسَب / دوری خانه مثل دوری خویشاوندی است.
- تَجرِی الرِّیاحُ بِما لا تَشتَهِی السُّفُنُ / بادهابه جهتی می وزندکه کشتیها دوست ندارند.
- تَعاشَروا کَالإخوانِ وَ تَعامَلوا کَالأجناس / مثل برادر معاشرت کنید و همچون اجناس معامله نمایید.
- جِلدُ الحِنزیرِ لا یَندَبِغُ / پوست خوک دباغی نمی شود.
- رأیُ الشَّیخِ خَیرٌ مِن مَشهَدِ الغُلام / گمان پیر از یقین جوان بهتر است.
- رُبَّ ساع ٍ لِقاعِد ٍ / چه بسا تلاشگری که برای نشسته ای کار می کند.
- فَضلُ الفِعلِ عَلَی القَولِ مَکرُمَةٌ / خوبی عمل بهتر از خوبی سخن است.
- کَالمُستَجیرِ مِن الرَّمضاءِ بالنّارِ / همچون کسی که از زمین داغ به آتش پناه ببرد.
- کُلُّ إناءٍ بالّذی فیهِ یَرشَحُ / از هر ظرفی همان برون تراوش کند که در آن است.
- کَما تُدینُ تُدانُ / همان طور که قرض دهی، قرض می گیری.
- کَما تَزرَعُ، تَحصُدُ / هر چه که بکاری همانرا برداشت می کنی.
- لا یُجمِعُ سَیفانِ فی غِمدٍ / دو شمشیر در یک نیام جای نمی گیرد.
- لاحَسَبَ کَالتَّواضُع / هیچ حسَب و اعتباری همچون فروتنی نیست.
- لایًبقی شَیئٌ علی حالِه / هیچ چیز به یک حال باقی نمی ماند.
- لِکُلِّ قَومٍ یَومٍ / هر قومی، روزگاری دارد.
- ما أَهوَنَ الحَربَ عَلَی النَّظارةِ / چقدر جنگ برای تماشاچیان آسان است.
- ما کُلُّ فُرصَةٍ تَنالُ / هر فرصتی بدست نمی آید.
- مالٌ تَجلِبُهُ الرِّیاحُ تأ خُذُهُ الزَّوابع / مالی را که باد بیاورد، گردباد می برد.
- مَن جالَ نالَ / کسی که بگردد، می یابد.
- مَن جَدَّ وَجَدَ / کسی که تلاش کند، می یابد.
- مَن جَرَبَ المُجَرَّبَ حَلَّت به النِّدامة / کسی که آزموده را بیازماید پشیمان می شود.
- مَن حَفَرَ بئرًا لِأخیهِ وَقَعَ فیها / کسی که برای برادرش چاه بکند، خودش در آن می افتد.
- مَن صارَ نَعجَةً أَکَلَهُ الذِّئبُ / کسی که میش شود گرگ او را می خورد.
- مِن کِثرَةِ المَلّاحینَ غَرَقَت السَّفینة / از زیادی ملوانان کشتی غرق شد.
- هذاالفَرَسُ، هذاالمیدان / این اسب و این میدان.
- هِمَمُ الرِّجالِ تُقلَعُ الجبالَ / همّت مردان کوههارا از جا می کند.
- یاطَبیبُ! طِبَّ لِنَفسِک / ای پزشک! خودت را درمان کن.
- یَدُ الحُرِّ میزانٌ / دست آزادمرد، ترازو است.
- یَومٌ لَنا وَ یَومٌ علینا / یک روز برای ماست و روزی علیه ما.
- یَهُبُّ مَعَ کُلِّ ریح / از هر طرف که باد بیاید می وزد.
نوشته شده در چهارشنبه 94/12/12ساعت
7:27 عصر توسط محمد ظهراوی
نظرات ( ) |